ما کپیرایترها نقاش نیستیم. قرار نیست بهشتی که به واسطهی استفاده از یه محصول یا خدمت تجربه میکنیم رو ترسیم کنیم.
ما کپیرایترها نقاش هستیم. قراره جهنمی که به واسطهی عدم استفاده از یه محصول یا خدمت تجربه میکنیم رو ترسیم کنیم.
یکی از مهمترین داستانهایی که باید در کپیهامون روایت کنیم، داستان هزینهایه که به مشتری بالقوهی ما بخاطر مردد بودن و بلاتکلیفی در مواجه با یه محصول/ خدمت تحمیل میشه.
اگه مخاطب مدنظرت از محصول یا خدمتی که معرفی میکنی استفاده نکنه چقدر باید هزینه بده؟
چقدر میتونی این هزینه دادن رو با جزئیات برای مخاطبت ترسیم کنی، جوری که با دیدن تصویری که بهش میدی سریع اقدام کنه؟
قراره چطوری انجامش بدی که نه یه دلقک آماتور به حساب بیای و نه یه مکار جیببر؟