«من با نوشتن، گذرنامه‌های اختصاصی برای ورود به هرکجا که بخواهم، صادر می‌کنم.»

این، جمله‌ای بود که در یکی از آزادنویسی‌های اخیرم نوشتم. از وقتی که به یاد دارم همیشه دلم می‌خواسته در کشور دیگری زندگی کنم. وقتی بچه بودم بخاطر علاقه‌ام به تصاویر رؤیایی‌ای که از شهر رم می‌دیدم، می‌خواستم در ایتالیا زندگی کنم. بعد، بخاطر عشق به رئال مادرید و حضور در سانتیاگو برنابئو می‌خواستم به اسپانیا بروم. سالی که پشت کنکور بودم دلم می‌خواست به ترکیه مهاجرت کنم تا در یکی از دانشگاه‌های استانبول که اسمش از یادم رفته پزشکی بخوانم. سه سال بعد از عشق به هفته‌ی مد نیویورک و خیابان مدیسون خواهان مهاجرت به آمریکا شدم و حالا هم دارم به مهاجرت به کره جنوبی فکر می‌کنم.

 

نمی‌دانم توی هندوانه‌ی در بسته‌ی مهاجرتم چه چیزی انتظارم را می‌کشد، فقط می‌دانم که این‌جا نیستم و نمی‌مانم. فکر می‌کنم برای همین است که طی ۳ سال گذشته به نوشتن وابسته و معتاد شده‌ام. نوشتن مرا در یک لحظه نگه نمی‌دارد.

 

انگار نوشتن می‌آید،‌ دستت را می‌گیرد، در قفست را باز می‌کند، بال‌هایی مصنوعی به‌ات قرض می‌دهد و در نهایت هل‌ات می‌دهد تا مجبور شوی پرهایت را باز کنی. نوشتن نمی‌گذارد درجا بزنی. از کپک‌زدگی دورت می‌کند.

 

هربار که با قلمم پشت صفحه‌ی سفید می‌نشینم حس می‌کنم وزیری هستم که در یک کنسولگری اختصاصی کار می‌کند و آماده‌ است تا ویزایی معتبر را به‌صورت آنی برای پگاه صادر کند.

 

از آن‌جایی که این تشبیه آرام و امیدوارم می‌کند، تصمیم گرفتم که آن را با دیگران به اشتراک بگذارم.

اگر نوشتن برای شما هم به مثابه‌ی صادر شدن گذرنامه‌های دلخواهتان باشد، همین حالا می‌خواهید به کجا بروید؟ چرایی قصد عظیمت به مقصدتان را روی کاغذ شرح دهید.

این تمرین، از آن دسته تمرین‌هایی‌ست که باعث می‌شود زمان و مکان را گم کنیم و فقط بنویسیم. درگیر شدن با خیالپردازی‌های این‌چنینی باعث تقویت تفکر خلاق‌مان هم می‌شود. خلاق‌اندیشی امری ضروری در نوشتن است و نه تنها برای یک کپی‌رایتر، بلکه برای هر شخص دست‌به‌قلمی لازم است.

2 پاسخ

  1. نوشتن مهارت مهمیه و خیلی‌جاها کمبودش احساس می‌شه. من یه زمانی انگلیسی نامه می‌نوشتم به نویسنده‌ی محبوبم، الیزابت گیلبرت. حالا نمی‌دونم استعاری بود منظورت از ویزا یا نه ولی در کل انگلیسی نوشتن واقعا ویزا صادر می‌کنه به نظرم. عنوان مطلبت خیلی جذاب بود و باعث شد کلیک کنم

    1. سلام فاطمه. راستش من هنوز آنلاین نشدم تا سال نو رو تبریک بگم. فعلن دارم سر شهوت به آفلاین بودن اصرار می‌کنم. اما این که پیامت رو الآن دیدم، خیلی برام قشنگ بود و بهم چسبید. فاطمه تو اولین نفر از دوستای منی که عید رو بهش تبریک می‌کنم.
      فاطمه امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشی عزیزم. امیدوارم خیلی بیشتر از اون اتفاق‌های شیرین و بزرگی که ممکنه توی ذهنت از ۱۴۰۳ داشته باشی برات شکل بگیره. جوری که حسابی شگفت‌زده بشی بابتشون.
      دوستت دارم و ازت ممنونم که برام نوشتی.
      پیامت خیلی الهام‌بخش بود فاطمه. منم باهات موافقم فاطمه. انگلیسی نوشتن ویزایی که می‌خوایم رو صادر می‌کنه. می‌خوام اینو بدونی:
      به شنیدن این جمله از طرف یه نفر جز خودم نیاز داشتم تا سالم رو مصمم‌تر شروع کنم. مرسی که این جمله رو بهم دادی.

      آره. نوشتن ویزایی که می‌خوایم رو صادر می‌کنه.💛

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *