فعالیت به عنوان یک کپی‌رایتر بیشتر از اون‌ که به حفظ کردن تکنیک‌های نوشتن، متقاعدسازی و فروش مربوط باشه، به شجاع بودن مربوطه. شجاعت استفاده از هر آن چیزی که تا الآن درباره‌ی نوشتن کپی و فروختن اون بلدی. بدون این که خودت رو گول بزنی که: «نه. هنوز آماده نیستم.» یا «اول باید سه-چار تا دوره‌ی دیگه بگذرونم بعد شروع کنم به فعالیت. الکی که نیست.» یا «این کتابم تازه اومده، می‌گن خیلی خوبه. اول باید بخرم و بخونمش، بعد شروع می‌کنم.»

من کل ۱۴۰۲، منهای این ۲۰ روز پایانی، داشتم خودم رو گول می‌زدم که هنوز برای کار اساسی کردن در حوزه‌ی تبلیغات آماده نیستم و باید دوره‌های بیشتر ببینم و کتابای بیشتری بخونم. برای همین برخلاف هدفی که داشتم مثل یه کپی‌رایتر گیج و عقیم زندگی کردم. ۱۴۰۳ متفاوت خواهد بود. چون بالاخره از پیله‌ی ترس‌اندودم زدم بیرون و باد شهوت کار عملی به کله‌م خورده.

زنده باد تبلیغات.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *